این قلب ترک خورده ی

این قلب ترک خورده ی
من بند به مو بود

من عاشق او بودم
و او عاشق "او" بود

باشد که به عشقش
برسد هیچ نگفتم

یک عمر در این سینه
غمش راز مگو بود
دیدگاه ها (۴)

در دو چشم من نشین ای آن که از من من تری! تا قمر را وانمایم ک...

بہ دلتنڪَی هایم دست نزڹمی شڪند بغضــم یڪ وقتآنڪَاه غرق می شو...

باورنکن بــــانو . . . این روزها عشقــــــی وجــــــــود ند...

چالوس و پیچ و تاب دلم عشق توو ناز نگاتدریا و صدف، ساحل عشق م...

این دل ساده اگر مستحق بیزاریستعشق پیجیده تر از نقشه ی هر معم...

نفس اش بند دلش تنگ چه باید می کردشیشه ای در به در سنگ چه بای...

من چه می دانستم که دل عاشق را می دَرنداز درون سینه ام قلب و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط