عشقم

* عشقم *
دلم یه بغل میخواد ،،،
یه بغلی که برم توش و حالا حالاها بمونم ...
و هی نترسم که الان تموم میشه...
نترسم که همین دقیقه ها تموم میشه ...
یه بغل که دستاشو سفت بپیچه دورم ،،،
يه بغل نرم که رو دستش ساعت نبسته باشه....
اون وقت من بتونم
یه هفته
یه ماه
یه سال
یه قرن
توش بمونم و هیچ کدوممون ندونیم ساعت چنده....
یه بغلی که بتونم توش تا میتونم گریه کنم....
هق هق....
جای تمام گریه هایی که تو دلم موند
و من دلم نیومد تنهایی صاحبشون بشم ....
جای همه ی وقت هایی که تا اومدم
استارت یه گریه ی اساسی رو بزنم
یادم اومد دستهایی رو کم دارم برای پاک کردن اشکام ....
دلم یه بغل مهربون میخواد که توش آروم بشم....
بعد یه جایی بین دستا و سینه ی گرمش آروم بگیرم
و با لالایی قلبش خوابم ببره....
دلم ....
دلم بغل تو رو می خواد اونم برای
هميشه.... دلم ميخاد الان مست آغوشه يه مرحم مثل تو باشم...
تو درمون همه دردامی . .!!
دیدگاه ها (۳)

..بمان که خسته ام از,این همه پریشانیاز این سکوت و از این انت...

اسم اهنگى که باهاش مى رقصيد چيا؟

خخخخخ گلابى....

نمى دونم اين فسقلى کيه ولى خيلى دوسش دارم

زندگی نامعلوم

که یهو در باز میشه و ته و کوک میان داخل+وای کای نه نباید تکو...

اینم پارت نه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط