به قدری ساکتم حالا

به قدری ساکتم حالا ؛
که انگاری ؛
درونم حکم ؛ آتش‌ بس ،
و حالِ چشم‌هایم خوب و آرام است .
به قدری ساکتم انگار ؛
میان شهر قلبم صد هزاران مُرده دارد شعر می‌گوید !
ببین ! من ساکتم ، این بغض و این آشوب ، از من نیست ...
دلم تنگ است ؟ - اصلا نیست !
کسی را دوست می‌دارم ؟ - نمی‌دارم !
رها ، آرام و معمولی ؛ شبیه کلّ آدم‌ها
میان موج‌ها چون قایقی ؛ بی سرنشینم ، بی سرانجامم ...
نه فکری در سرم دارم ،
نه عشقی در دلم ،
آرامِ آرامم ... ")🌱

#نرگس_صرافیان‌طوفان

[ شرحی ز حال پریشانِ آرام خویش ...! ]
دیدگاه ها (۲)

دیدی یه وقتایی میای نفس عمیق بکشیبعد هر کاری میکنی بازم انگا...

دل و زدم به دریا و انداختمش تو ماشین لباس شویی و اینم نتیجه ...

-ما را چه به مَسروری ما در غمِ خود،نعره‌ی مستانه زدیم!

حالِ مـرا نپرس‌،ڪه هنجار‌ها مرا مجبـور مۍڪنند بگویم بهتـــرم...

🍁🧡#پاییز‌بهاریست‌ک‌عاشق‌شده‌است🧡🍁#به‌قدری‌ساکتم‌حالا ؛که انگ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط