گزارش نکنید

#شاید چون حامله ای

لبخندی زدم و بشقاب ها رو برداشتم و میز رو چیدم
که جین اومد رفتم بغلش کردم و بوسیدمش
@خوش اومدی
÷مرسی عزیزم
÷غذا آماده شده؟
@اره ا.ت درست کرده
با جین اومدیم و نشستم غذا خوردیم ا.ت فقط دو قاشق خورد
.ت چرا نمی‌خوری
# خوردم من میرم بالا
ویو ا.ت
رفتم بالا به سون زنگ زدم
☆ا.ت همه چی آماده شده فردا باید بیای شرکت
#مرسی واقعا از ممنونم
☆قاب لتو نداشت
قطع کردم
یکم با گوشی مشغول شدم
که یهو یه صدایی اومد مثل پرت شدن
زود از اتاق رفتم پایین دیدم لیندا روی زمینه و جین با عصبانیت بهش نگاه میکنه
@ هق جین معذرت میخوام
÷من بهت گفته بودم اگه اسم باباتو بیاری میکشمت گفتم یا نگفت
#هی بس کن
÷تو یکی خفه خون بگیر
#چته ها تو چت شده دیگه چی میخوای لیندا که داره برات بچه به دنیا میاره منم که صبح تا شب کنار خودت نگه داشتی دیگه چی میخوای
جین با عصبانیت از خونه زد بیرون
لیندا هنوز رو زمین بود رفتم سمتش رو زانو هام نشستم
#میخوای بریم دکتر ؟
@ واقعا ؟
#اوهوم
به لیندا کمک کردم و کتشو بهش دادم سوار ماشین شدیم رفتیم سمت بیمارستان
دکتر گفت حال بچه خوبه و چیزی نشده تو راه بودیم که لیندا گفت
@جینو دوست داری
# نمیدونم قبلا ها اره ولی الان بیشتر از متنفرم
@ جین تو رو دوست داره
# از کجا میدونی
@از رفتارش وقتی تو رو میبینه هول میشه همش بهت نگاه میکنه وقتی عصبیه با تو آروم تر میشه
# اینا عشق نیست فقط یه وظيفه ست
@ شاید
#چیزی میخوای از هایپر بگیرم
@ خودمم میام
با لیندا یکم خرید کردیم
و رفتیم خونه دیدم جین رو پله ها نشسته
÷کجا بودین
@ جین ما
# رفتیم خرید لیندا دلش خوراکی میخواست
÷ا.ت تو با من بیا بالا کارت دارم#اول وسایل رو جا به جا میکنم بعد
@ من جا به جا میکنم تو برو😊
با جین رفتم بالا تو اتاق کارش
÷ازم ناراحتی؟
# چرا میپرسی مگه برات مهمه
از روی صندلش‌پاشد‌اومد سمتم تو چشام زل زده بود
از کمرم گرفت منو سمت خودش کشید
÷ جوابمو بده
# قلبی که خاکستر باشه نارحتی و غم نمی‌فهمه چیه
÷من اون قلب رو شکستم
# هم تو هم کل آدما
با گفتن این لباش آورد کنار گوشم و گفت
÷فقط من میتونم قلبتو بشکنم نه بقیه
منو از خودش جدا کرد و رفت تو اتاق مشترکش با لیندا خوابید
دیدگاه ها (۱۶)

گزارش نکنید

گزارش نکنید وقتی بهشون اعتراف میکنی (به عنوان دوست صمیمی)ا.ت...

رفتم پایین و به لی دونگ سون زنگ زدم (اکس مافیاش )#سلام سون ☆...

کوتاه شد ولی فردا یه پارت دیگه میزارم

⁴¹یک ماه بعد ا/ت ا/ت: جونگکوک کوک: جان ا/ت: من تو این برگه ل...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط