باز با دوری خود دل نگرانم کردی

باز با دوری خود دل نگرانم کردی
مثلِ دیوانه به هر سمت روانم کردی

باد نااهل وزید و به دلم بد افتاد ....
چه بگویم که تو بی نام و نشانم کردی

گفتم اینگونه نرو می رود از دست دلم ....
رفت از دست دل و  بی ضربانم کردی

مثل پیراهن ِ خاکی شده احساساتم
باز درمانده ی یک ذره تکانم کردی

من که دیوانه نبودم ولی از عمد چرا ساده بازیچه ی چشم ِهمگانم کردی
دیدگاه ها (۲)

اگر ڪسی را دوست داری،هوایش را داشته باشاما اگر برای پر ڪردن ...

آمدی رفت زدل صبر و قرارم بنشین / بنشین تا به خود آید دل زارم...

انسان، موجودی است که در نهایت شکست، باز هم تکیه گاهی از جنس ...

رفتم از شهرِ تو هرگز نگرانم نشدی ،سوختم در غم و پیگیرِ جهانم...

#درخواستی#تکپارتیوقتش رسیده...... ا/ت نفس‌هاش تند شده بود هر...

My angel (part 14 )چند دقیقه ای میشد که محو فضای اطرافت شده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط