به روی شانه ی تنهایی ام تو سر بگذار

به روی شانه ی تنهایی ام تو سر بگذار
میان سد سکوت من و تو در بگذار
بگو به قطع مرا دوست داشتی اما
برای غیرِ من، اما، ولی، اگر بگذار
غمت هزار نفر آدم ست، این سوتر
توان صبر مرا قدر صد نفر بگذار
به غیر نور، جوانه مگر چه می خواهد!
هزار مرتبه بر گردنش تبر بگذار!
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال٭
سفربخیر ... ببخشید... یک نظر بگذار...
و چشمهای تر تو دو مصرع شعرند
بخند و پایه ی مضمون تازه تر بگذار
دیدگاه ها (۵)

و سکوت اسم دیگر زن بود... بانگاهی مصمم و غمگین که پر از حرف...

وقت آن شد که دلم را بِگُذارم برومبا تو او را تک و تنها بگذار...

گریه "هاشور" زده صورت غمگینت راپس زده گوش ِ خدا ناله و نفرین...

توی تنهاییِ خودم بودم ...یک نفر آمد و سلامی کردتوی این شهرِ ...

سلام امروز سعد اكبر است روزى كه دعا درحق فرزندان  به اجابت م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط