وقتی با خودت هعی راه می ری و می خونیبه من میگن بتمنی دل

وقتی با خودت هعی راه می ری و می خونی:به من میگن بتمنی دل نمی دم سرسری

نامجون: ادامه اهنگو می خونه بات(با لباسای زرزریم دل می برم از هر کسی😂)

جین: هعیییی تو این اهنگرو از کجا بلدییییی
ات: ادامه می ده به خوندنش بدون توجه
جین: بتمنیییی با تو اممم

شوگا: پا گذاشتی رو قلب داش بتمنی مون
بگردم قرورش چیز شد😂

جیهوب: شله شلهههه
ات:لیلی(قر و کمر)
جیهوب:جمع جمع کن جمع کن(خو یکی بگه داش خودت اول شروع کردی خوببب)
ات: وااا

جیمین: همین مونده هوش مصنوعی دامن پا بتمن کنه
ات: هاا اتفاقا الان داشتم به عکسش نگاه می کردم
جیمین: شکرشو در اوردنننن دیگههه(شکر اخه؟😂)

تهیونگ: وایی ننم با صدا من همچین نکوننننن
ات: نگران نباش صد درصد تو هم وارد این ماجرا می شی
تهیونگ: نهههههههه

جونگکوک:باووو باشه باشه فهمیدیم اهنگرو بلدیییی ول کن
ات:بلند تر می خونه*
جونگکوک:با خودش: اع خو انگار هرچی می گم برعکسش انجام می ده
جونگکوک:پس بخون
ات: لال الکویر( جون چه چیزی ساختم)
جونگکوک:عجب
دیدگاه ها (۱)

#سناریو وقتی باهاشون صحبت میکنی و اعتراف میکنی من عاشق تهیون...

#سناریو وقتی داری با تلفن حرف می‌زنیم (حرفهای عاشقانه) و اون...

#سناریو وقتی وسط دعوا محکم بامشت میزنی جای حساسشون:نامجون:هی...

#سناریو وقتی روزای اول زندگی مشترکمون و ما خجالت میکشیم ازشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط