مرد اگر بودم
مرد اگر بودم،
نبودنت را غروبهایِ زمستان
در قهوهخانههایِ دوری سیگار میکشیدم نبودنت دود میشد ...
و مینشست رویِ بخارِ شیشههایِ قهوهخانهبعد تکیه میدادم به صندلی
چشمهایم را میبستم و انگشتانم را
دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه میکردم تا بیشتراز یادم بروی!
نامرد اگر بودم
نبودنت را تا حالا بایدفراموش کرده باشم.
مرد نیستم اما نامرد هم نیستم.
زنمو نبودنت پیرهنم شده است!
نبودنت را غروبهایِ زمستان
در قهوهخانههایِ دوری سیگار میکشیدم نبودنت دود میشد ...
و مینشست رویِ بخارِ شیشههایِ قهوهخانهبعد تکیه میدادم به صندلی
چشمهایم را میبستم و انگشتانم را
دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه میکردم تا بیشتراز یادم بروی!
نامرد اگر بودم
نبودنت را تا حالا بایدفراموش کرده باشم.
مرد نیستم اما نامرد هم نیستم.
زنمو نبودنت پیرهنم شده است!
- ۸.۹k
- ۱۷ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط