وقتی میری بار و مست میکنیpart

وقتی میری بار و مست میکنی(part 3)
*جونگکوک ویو
+چه اسم قشنگی دارید، میگم که..
گوشیمو از جیبم در اوردم بهش گفتم
_شمارتو میتونم داشته باشم لیدی؟
+اوم
شمارشو داد و گفت
+من دیگه میخوام برم
اومد پاشه که انگار سرش گیج رفت افتاد تو بغلم
همینطور که گرفته بودمش چشمام رفت سمت لباش و چشاش همینطور محوش شده بودم چقدر خوشگل بود.. آه چی میگی جونگکوک تو فقط اینو باید عاشق خودت کنی و بدی به پدرت اره
*ا/ت ویو
اومدم پاشم سرم گیج رفت افتادم بغلش
همینور تو شک بودم تا اینکه به خودم اومدم سریع پاشدم
_ام چیزه ببخشید من دیگه میرم
+میخوای برسونمت؟
_نه مرسی خونم نزدیکه
+ولی...
اومد حرفی بزنه که گوشیش زنگ خورد
+ام پس خدافظ
_بای
هوفففف اخه چرا باید میوفتادم تو بغلش ای ا/ت دستو پا چلفتی
ادامه دارد....
شرطا:
۵ لایک
۴ کامنت✨
دیدگاه ها (۱۰)

وقتی میری بار و مست میکنی(part 4)*ا/ت ویورفتم خونه و بدون ای...

وقتی میری بار و مست میکنی(part 5)*ا/ت ویوخدایااا خیلی کراشهه...

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

پارت 8 جونگکوک:وایسا ا/ت: بله جونگکوک: هیچی برو ا/ت: وا چشه ...

پارت ۱۷ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط