سادهپوش بود دو تا پیراهن بیشتر نداشت گاهی اوقات ما اع

#ساده_پوش بود دو تا #پیراهن بیشتر نداشت گاهی اوقات ما #اعتراض میکردیم و می گفتیم:«خب! یه دست لباس نو بگیر اینا خیلی #کهنه شده.»
می گفت:«دلیلی نداره! همین که تمیز و مرتّب باشه،خوبه،هنوز قابل استفاده است»

یک روز #ظهر همه در خانه جمع بودیم و مشغول #ناهار خوردن #فقیری زنگ خانه را به صدا درآورد او بدون کوچکترین مکثی و بی هیچ حرفی بلند شد، #غذای خودش را برد داد دم در،و گفت:«اینو بدین بهش، من #نون_و_پنیر می خورم.»
#شهید_مجید_پازوکی🌹 #سالروز_شهادت
دیدگاه ها (۲)

#قافله...قافلہ...گذشتیدومـــــا فقـط #نظاره ڪردیمدور شدنـتــ...

#حالِ ما ...بی #شهدا ،حالی نیست جایِ ما ...پیشِ #شهیدان ، خا...

🌹شاید #شهادت #آرزوی همه باشدامایقیناًجز #مخلصینڪسی بدان نخوا...

#تلنگر_شهدایی⁦✍️⁩...هرچه میکشیمو هرچه بر سرمان می آیداز #ناف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط