آخرین روز زندگی

آخرین روز زندگی
_خب بگو
+چی بگم
_شرایط
+هان (تعریف کرد)
_خب چطوره برای ثبت فردا باهم بیایم مدرسه
+باشه
_آدرس خونت رو بهم بده +شماره تلفنت بهت زنگ میزنم
+توام بهم بده زنگ بزنم فردا بیام دنبالت.... عه آهنگ قطع شد
_من برم به دخترا سر بزنم.... فعلا آقای کیم
+فعلا
(ا.ت به دخترا همه جریان رو کامل مو به مو
گفت و بعدش با دخترا به سمت صندلی حرکت کردن و بعدش پالتو هاشون رو پوشیدن و رفتن (لباس هاشون
رو
میزارم دخترا با لباس مجلسی داخل جشن
شرکت کردن و الان دارن میرن پیاده که
پسرا میان و جلوشون رو میگیرن و دخترا با
دوست پس اشون میرن نامجون رو به ا.ت میگه:
+بیا ما باهم بریم خوابگاه
_باشه
+خب ام
_چیزی شده
+نه....... ادرستون کجاست
_یکم جلوتر هست
+ممنونم که درخواستم رو قبول کردی
_خواهش میکنم راستش
+هان
_ممنونم که بهم درخواست دادی
+خواهش بیا رسیدیم
_ممنونم
+خواهش اگه کاری نداری من برم
_نه راستی بیا داخل
(این رو که گفت بقیه هم
رسیدن و دخترا همراه دوست پسراشون بدون هیچ معطلی رفتن بالا بدون
تو جه به ا.ت و نامجون ا.ت روبه نامجون گفت :
فکر کنم باید بیای
+باشه
_بیا بریم پسر
دیدگاه ها (۰)

شاملو حرف قشنگی زد :~مارو از مرگ میترسانند~~انگار که ما زنده...

آخرین روز زندگیرفتن داخل*+خب خوش آمدید(ا.ت 2 تا شیشه ویسکی ا...

¬ادیت قشنگی بود¬¦کی ادیت زده¿|¦🐾 🕷️ 🗡️ 📍 §

تولدت مبارک فرشته کوچکتو دنیای تمام ما بلینک ها هستی

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط