مافیای سرد من pt

مافیای سرد من (pt 17)

یونگی راننده گی میکرد...
☆یونگیا...ممنون که نجاتم دادی
ولی اون همین جوری ساکت به رانندگیش ادامه میداد
☆اگه نمیومدی معلوم نبود چه بلایی سرم میومد..
&....
☆مرسی که برات محمم
&برام محم نیستی...
☆پس چرا اومدی نجاتم دادی
&چون جریان رابطمون رو همه جا پخش میکردو...من نمیخوام کسی بدونه یه مافیای بزرگ با یه دختر فقیرو بی کسو کار تو رابطست
(راوی)
بعد این حرف ... لیندا بغضش گرفت ولی سعی کرد کنترلش کنه...
☆به هر حال ممنون...ببخشید که اضافیم
که یونگی برگشتو قیافه ی لیندا که سرش پایین بودو بغض کرده بودو دید...که تاغت نیاورد
&حالا بغض نکن...درضمن...دیگه هم نبینم این لباسای باز بپوشی بری بیرون ...دوست ندارمو اموال...یعنی خودتو به نمایش بزاری
که یه لبخند کوچیکی روی لبش اومد
&امشب نیستم... باید برم بیرون یه کاری دارم تا فردا شب نیستم
☆فردا نیستی
&نه
☆باشه...
رسیدن خونه و ... یونگی ماشینو پارک کرد ... لیندا رفت تو و یونگی هم با راننده شخصی رفت شرکتش ...
ساعت حدودا 3 صبح بود که ...
(لیندا)
خواب بودم...که با صدای در بیدار شدم...ساعت 3 بود...شاید یونگییییی بودد...اخ جون...با عجله رفتم پایینو در عمارتو باز کردم ... ولی با صحنه ای که دیدم ... خوشکم زد ... اون اون
☆شما؟
$ من اینو باید از تو بپرسم
☆من تازه کارمو کسیو نمیشناسم..
$من یارائویی هستم...
چیییی...عموی یونگی....حالا چیکار کنم
$تو کی هستی
☆من...خب من ... من ...
$دختر جدید توی عمارت چیکار میکنه
☆خدمت کار! اره خدمت کارم
$منو با این چیزا گول نزن ...یونگی خومت کار دختر نوجوون نمیاره هیچ وقت...و همشون سن بالا ان
...که دوست دختر جدید پیدا کرده ها
☆م..من

اینم از این پارت...چطور بود 😊 شرط پارت بعد 7 تا لایک و 7 تا کامنته💌💖👈👉
دیدگاه ها (۱۷)

بچه ها فیک جانشین سرنوشت سازو ادامه بدم؟

#سناریو #درخواستیـــ وقتی عضو هشتمیو تو یه اتاق باهمین و وقت...

my baby girlPart:31season:2_________________________لونا" بع...

مافیای من پارت ۲۰یونگی : حالا الان خوبی؟جیمین : آره خوبم یون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط