بیا برگردیم به قدیم تر ها

بیا برگردیم به قدیم تر ها...
نه آنقدر دور که توی قحطیِ زمانِ احمدشاه بیوفتیم، نه آنقدر نزدیک که سیاهچاله دیوارهایِ مجازی عشقمان را قورت بدهد...
حوالیِ دهه یِ شصت یا پنجاه...
تویِ یک شبِ"برف تا کمــر باریده"
عقدمان را ببندند؛ دست به دستمان بدهند و برویم پیِ زندگیمان...
راستش"دوستت دارم"هایِ با قابلیت ویرایشِ این زمان به دلم نمی چسبد...
دیدگاه ها (۳)

‌واسه اونی که دوستش داری وقت بذار...نذار به نبودنت عادت کنهن...

اول کلی تنباکو میذاشتم و بعدشمیه عالمه ذغال روش تازه کار بود...

.من آدم مهمی بودم !خیلی مهم… و بیشتر از آن چیزی که فکرش را ب...

بهش گفت اگه منو بخوای ومن نخوامت چی میگی ؟! با قیافه پژمرده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط