غروبا که اشک سرخ خورشید رنگی می کرد آسمونا رو دخترکی با ل

غروبا که اشک سرخ خورشید رنگی می کرد آسمونا رو دخترکی با لباس گل گلی کوتاهش می نشست رو ایوون خونه و سرخی آسمونو تماشا می کرد. سردش میشد و پاهاشو زیر لباسش جمع می کرد.با انگشتاش با رنگای سرخ بازی می کرد .غروبای بهارو دوست داشت . فکرش رها بود و چهار دیواری نبود که حبسش کنه.مهناز ۱۴۰۰/۲/۵ ۱۶:۳۷
دیدگاه ها (۴)

بالاخره این قابلیت هم به ویسگون اضافه شد👌(اسلاید)اینجوری دیگ...

بنا به ماندن اگر باشد،من آدمِ در سايه بودن نيستم.اينكه مخفى‌...

نه شادی‌ها و نه دردها، مطلق و همیشگی نیستند.اما تو آرام باش ...

خواستم ببینم دوری یعنی چه...یعنی چند بار عقربه‌ی ساعت را دور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط