چند روز بعد فضای اینترنت منفجر شد

چند روز بعد، فضای اینترنت منفجر شد.
همان چند ویدیو کوتاهِ بیمارستان، همه‌جا پخش شده بود.
هشتک‌ها، گمانه‌زنی‌ها، تیترهای زرد…

شوگا با یک دختر؟
اون کیه؟
چرا همراهش بود؟
رابطه‌شون چیه؟

همه درباره نانا حرف می‌زدند، بدون اینکه کسی بداند او کر و لال است… و چه شرایطی داشت.

کمپانی او را صدا کرد.
اتاق جلسه پر از مدیرهایی بود که اخم کرده بودند.

یکی از آن‌ها گفت:

این اتفاق باعث دردسر شده.
نباید اجازه می‌دادید همچین تصویری منتشر بشه.
مردم الآن دارن حدس‌وگمان می‌زنن.
ما کنترل موقعیت رو از دست دادیم.

شوگا چیزی نگفت.
فقط نگاهش سرد و ثابت بود.
حتی یک کلمه هم دفاع نکرد.
نه برای خودش،
نه برای نانا.

ولی خشمش پشت سکوتش پنهان بود.

وقتی جلسه تمام شد، اعضا که بیرون منتظرش بودند، بلافاصله دورش جمع شدند.

جیمین گفت: هیونگ… حالت خوبه؟

جین آه کشید و اضافه کرد:
کمپانی خیلی جدی شده، می‌خوان یه توضیح رسمی بدن.

آر‌ام دستش را روی شانه شوگا گذاشت:
نگران نباش… ما پشتتیم.

ولی شوگا فقط نفسش را آرام بیرون داد.

چیزی که اذیتش می‌کرد حرف‌های کمپانی نبود…
می‌ترسید این موج شایعه‌ها زندگی نانا را خراب کند.

او نمی‌توانست صدای دنیا را بشنود،
اما فشار نگاه‌ها…
قضاوت مردم…
ترس از توجه… همه را احساس می‌کرد.

و این چیزی بود که شوگا را بیشتر از همه نگران کرده بود.
دیدگاه ها (۰)

چند روز گذشت…اما هیچ خبری از نانا نبود.نه پیام،نه جواب،نه حت...

وقتی آن‌ها وارد بخش شدند، نگاه‌ها یکی‌یکی سمتشان برگشت.چند ن...

نانا و شوگا با عجله سوار ماشین شدند.شوگا بدون یک لحظه تأمل، ...

شوگا نانا را راهنمایی کرد تا روی مبل کنار پنجره بنشیند.نانا ...

👻3👻

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط