میتونستم تا آخر عمر از عالم و آدم شکایت کنم

می‌تونستم تا آخر عمر از عالم و آدم شکایت کنم.
می‌تونستم صبح تا شب سرنوشتم رو لعنت کنم و بد و بیراه بگم
که چرا نخواست، نشد و نموند.
اما ترجیح دادم به این فکر کنم که تقدیر،
چقدر مهربون بود که فرصت دیدنش رو بهم داد
شاید اگه نمی‌دیدمش،
هیچ‌وقت نمی‌فهمیدم از زندگیم چی می‌خوام.
دوست داشتن، اتفاقیه که یه بار میفته.
یه نفر توی زندگیت میاد که مثل هیچ‌کس نیست.
اون روز برای دیدنش،
فقط باید خوش‌شانس باشی.
..

🍀پویا_جمشیدی
#عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

- ﺗﻘﻮﻝ ﻏﺎﺩﺓ ﺍﻟﺴﻤﺎﻥ ﻟﻐﺴﺎﻥ ﻛﻨﻔﺎنی:أﻋﻠﻢ ﺃﻧﻚ ﺗﻔﺘﻘﺪﻧﻲ ﻟﻜﻨﻚ ﻻ ﺗﺒﺤﺚ...

غم انگیزترین حالت این روزهایم این است که دلم می خواهد همه چی...

نه بادبادك ها ما را به آسمان بردنه دست هايمان آن قدر گرم بُو...

با من قهر باش! به دیدارم نیا! یا اگر تصادفی جایی مرا دیدی نگ...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۱

دوست دختر اجاره ای

black flower(p,290)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط