اسمش را ذخیره کردم داخل گوش

.
اسمش را ❤️ ذخیره کردم داخل گوشى
زنگ که میخورد،
قندى بود که در دلم آب میشد
اصلاً از قصد دیر جواب میدادم
که بیشتر ذوق کنم
وقتى میخواستم زنگ بزنم،
لازم نبود اول اسمش را تایپ کنم
همان سر لیست تمام اسمها با افتخار ایستاده بود
حالا سالهاست که ندارمش!
و هر کجا ❤️ میبینم
ناخودآگاه لبخندِ تلخى
خودش را به زور گوشه ى لبم جا می‌کند... 🍃💔

‌‌‌‌
دیدگاه ها (۱)

نظری کن که به جان آمدم از دلتنگیگذری کن که خیالی شدم از تنها...

وقتي بهم زنگ زدن و گفتن بردنش بيمارستان سراسيمه رفتم بيمارست...

آقای دکتر چشماش !چشماش عجیب بودن!تا حالا همچین چیزی ندیده بو...

برای تو مینویسم که عزیزتر از جان شدی و لازم تر از نفس.عزیز د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط