عکاس رال باز من

عکاس رال باز من
P9
با صدای الوین از خواب پاشدم امروز باید به پیست میرفتم و عکاس هایی که گرفته بودم و فیلم هایی که گرفته بودم رو به نمایش بزارم از ساعت هفت صبح بود باید تا ساعت هشت آماده میشدم به سمت حموم رفتم
یه حموم 15دقیقه ای گرفتم با عجله از حموم خارج شدم و موهام رو خشک کردم و بافتموشون موی بلند دردسر داره هوففف
و بعد از زدن یه تیپ رسمی که شامل کت شلوار به همراه کراوات و کفش پاشنه بلند از اتاقم خارج شدم به سمت میز صبحونه رفتم و کمی صبحانه خودم بعد از برداشتن دوربینم و از الوین خداحافظی کردم و راهی پیست شدم
وارد پیست شدم کع آدما هایی زیادی برات رو نمایی از ماشین جدید امده بودند آدم های کله گنده ای تو بخش وی ای پی پیست نشسته بودند و درحال خوشگذرونی و گفت و گو بودند که میخواستم از پله ها پایین برم که کسی منو کشون کشون به سمت خلوت پیست برد تا آمدم مقاومت کنم و جیغ و داد کنم فهمیدم که زور فرد مقابلم از من بیشتر که یهو بی مقدمه منو ول کرد برگشتم و به صورت میخواستم سیلی به دم گوشش بزنم که بادیدن کالیکس پوزخندی زدم گفت

_یبار دیگه بهم دست بزنی مطمن باش خودم کارت رو تموم میکنم


+ات بزار توضیح بدم همش اونجوری که تو فکر میکنی نیست


_من نمیخوام توضیحات رو بشنوم کالیکس چرا تموم نمیکنی این رابطه تموم شده دیگه بهش شوک وارد نکن برو پیش دوست دختر هات من یه دختر خیابونی ام



+ات منو سگ نکن ( همزمان مشتش رو دیوار ) تو به تهیونگ چه ربطی داری چرا با اون میگردی


_به تو هیچ ربطی نداره
نکنه تغییر شغل دادی لا/ش/ی مفتشی


+بهت گفتم با تهیونگ چه سر و سری داری ( عربده میکشه )


_دوست پسرمه مشکلی داری؟!
و میزاره میره از چیزی که گفتم خوشحال بودم چون میدونستم قطعا الان داره حرص میخوره به سمت اتاق وی ای پی رفتم و در زدم و وارد شدم

(اسلاید دوم چهره ات)