نوشته ی تو ی نامه
نوشته ی تو ی نامه
سلام بابا نه ببخشید اقای کیم میدونم دوستم نداری و اضافیم و فکر میکنی مامان به خاطر من مرده اما من تورو با تمام وجودم دوست دارم الانم میرم که تو راحت باشی شایدم رفتم پیش مامان(: دوست دار همیشگی تو کیم ات
راوی
نامجون با خوندن نامه ی تنها یادگار عشقش روی زمین افتاد و عذای وجدانی بدی گرفت نه از روی دل سوزی از روی بد رفتاری هایی که با جیگر گوشه ی عشقش کرده
(پرش زمانی پیش ات و حانگ ته)
جانگ ته چی میخوای
ات خوب راستش میشه یه مدت اینجا بمونم؟
جانگ ته خنده نه معلومه که نه تو بدشانسی میاری
ات من بد شانسی نمیارم (بغض) این تز بابام اینم از تو هیچکس منو دوست نداره خسته شدم(و گریه کنان از خونه خارج شد)
ویو ات من فقط خستم وقتی بقیرو میبینم که باباباشون خوش میگذرونن میرن شهر بازی وبابا صداشون میکنن من فقط خستم وقتی کسی منو دوست نداره.
راوی ات به سمت پارک رفت پارکی که اجوما اونو میاورد و بهش میگفت این پارک موردعلاقه ی مادرته و ات روی یکی از نیمکت ها نشست کیفشو گذاشت زیر سرش و توی اون سرما خوابید نه از روی خستگی فقط به خاطر اینکه از واقعیت فرار کنه
سلام بابا نه ببخشید اقای کیم میدونم دوستم نداری و اضافیم و فکر میکنی مامان به خاطر من مرده اما من تورو با تمام وجودم دوست دارم الانم میرم که تو راحت باشی شایدم رفتم پیش مامان(: دوست دار همیشگی تو کیم ات
راوی
نامجون با خوندن نامه ی تنها یادگار عشقش روی زمین افتاد و عذای وجدانی بدی گرفت نه از روی دل سوزی از روی بد رفتاری هایی که با جیگر گوشه ی عشقش کرده
(پرش زمانی پیش ات و حانگ ته)
جانگ ته چی میخوای
ات خوب راستش میشه یه مدت اینجا بمونم؟
جانگ ته خنده نه معلومه که نه تو بدشانسی میاری
ات من بد شانسی نمیارم (بغض) این تز بابام اینم از تو هیچکس منو دوست نداره خسته شدم(و گریه کنان از خونه خارج شد)
ویو ات من فقط خستم وقتی بقیرو میبینم که باباباشون خوش میگذرونن میرن شهر بازی وبابا صداشون میکنن من فقط خستم وقتی کسی منو دوست نداره.
راوی ات به سمت پارک رفت پارکی که اجوما اونو میاورد و بهش میگفت این پارک موردعلاقه ی مادرته و ات روی یکی از نیمکت ها نشست کیفشو گذاشت زیر سرش و توی اون سرما خوابید نه از روی خستگی فقط به خاطر اینکه از واقعیت فرار کنه
- ۵.۴k
- ۱۷ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط