وقتی دوستات ولت کردن و ناراحتی

عضو نهمی )


چان : تو چان هم اتاقی بودین خیلی خیلی باهم صمیمی بودین چانو مثل پدرت می‌دونستی کم حرف شده بودی واین تعجب آور بود که چان : علامت چان÷علامت تو=

÷ات .....چیزی شده

همینجور که سرت پایین بود گفتی نه

÷میخوای درموردش حرف بزنیم؟

=نه

÷میخوای بغلت کنم ؟؟؟


=آره (چان بغلت کرد و تو هم تا می‌تونستی گریه کردی )


لینو :. لینو مثل برادرت بود همش مراقبت بود وباهات راحت بود یه دروهمی جمع شدین تو سرت توگوشیت بود از قیافه ت معلوم بود چقدر عصبی و ناراحتی گوشیو خاموش کردی :

÷ات ؟ حالت خوبه؟

سعی داشتی اون بغض لعنتی رو نگه داری حداقل خواستی حال اعضا رو بد. نکنی اما نشد سرتو آوردی بالا که اشکات شروع به ریختن کرد :

=چرا همشون سعی دارن اذیتم کنن؟؟ چرا باید از بدنیا اومدن خودم پشیمون شم؟ چرا تا یکیو پیدا میکنن مثل اشغال پرتت میکنن دور ؟؟ یعنی انقد بدم؟(اعضا با تعجب نگات کردن که لینو اومد بغلت کرد)

÷ات هم این دوستات فیکن تو من و اعضا رو داری چرا گریه می‌کنی آخه ؟؟

=من اضافیم

علامت سونگمین +

+برا اون که اضافه باشی واسه ما نیستی تو یه فرشته ای ات فقط بال نداری ! حالاهم گریه نکن



چانگبین :امروز بدترین روز زندگیت بود دقیقا روز تولدت بود که با دوستت دعوا کردی سر هیچ و پوچ همش حرفاش تو ذهنت اکو میشد : (تو یه بدرد نخوری اشغال

=سونگجه من ......

~خفهههه شو
کاشکی بمیری حم من ویاسکای از دستت راحت شیم ) گوشیو قطع کرد )


=خیلی بی رحمی سونگجه آخه لعنتی روز تولدم؟؟؟؟

چانگبین باخوشحالی اومد تو که بادیدنت حول شد :

÷ات من چیزی شد؟ کسی اذیتتت کرده برم پارش کنم؟؟؟

=بغلم میکنی؟؟

÷بیا بگلم


هان : ایشون داره باهات میحرفه شاید آروم شی


هیونجین : داشتی تمام وسایل اتاقتو میشکستی همینجوریم گریه میکردی دستت صورتت خونی شده بود اعضا باهیونجین تو حال بودن که :

÷این صدا از تو اتاق ات نی؟؟ داره وسایل میشکنه

اعضا با سرعت اومدن بالا در اتاقتو قفل کرده بودی هیونجین درو شکست تموم اتاقت قاب عکس هات که با دوستات داشتی رو شکسته بودی همینجور زیر لب زمزمه میکردی :

=همتون مثل همین شماها باعث دردامینن هققق هق


÷ات ؟؟؟؟ (باصورت خونی برگشتی )

÷چه غلطی .......کردییییییی هااااااا


+هی هی هیونجین واستا

اومد نزدیکت سونگمین روی زانو نشت : دستاتو گرفت غرق خون بود :

+اوه دختر کوچولومون خودشو زخمی کرده چیشده

=.........‌‌‌‌‌....

اعضا :اومدن بغلت کردن وتامیتونستی تو بغلشون گریه کردی