بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء...



شهیدمدافع حرم آقامحسن حیدری...

داوطلب:::
قرار بود یک گروه چند نفره با تخصص خاص نظامی‌ و با هدف آموزش و انتقال مهارتهای جنگی به ارتش و نیروهای مردمی به سوریه اعزام شوند. این مأمویت کاملاً داوطلبانه بود و تعدادی اعلام آمادگی کرده بودند، محسن باید اسامی‌داوطلبین را در لیست اعزم وارد می‌کرد. نام خودش را هم اضافه کرده بود که با مخالفت فرمانده مواجه شد چون تخصص و درجه محسن در حد فرمانده گروه اعزامی‌بود. بلاخره اصرارش باعث شد با اعزام او به عنوان نیرو موافقت شود. او داشت محیای سفر می‌شد. تنها چند نفر از نزدیکانش از مقصد سفر خبر داشتند. گفته بود به کسی نگویید، همه می‌گفتند مأموریت تهران است...


قرائت قرآن:::
چند مرتبه در مراسم شهدای سوریه شرکت کرده و قرآن خوانده بود. آنجا بیشتر اهل سنت بودند. قرائت قرآن محسن و «شهید زاداکبر» از همرزمانش در این مراسم ها بسیارتأثیر مثبت داشت. مولوی سنی ها این قدر از این قرائت خوشحال می‌شود که بعد از آن حدیثی در مدح ائمه اطهار(ع) خوانده و از شیعه تعریف می‌کند. مولوی روایتی می‌خواند که می‌گوید در آخر الزمان سوریه به فساد کشیده شده و مردانی از ایران قائله را ختم می‌کنند...


روحیه:::
از تهران تا سوریه برای دوستانش فرازهایی از خطبه جهاد نهج البلاغه را می‌خواند. قرآن تلاوت می‌کرد، گاهی ذکر می‌گفت، شعر و مداحی زمزمه می کرد:::
... سائل بی دست و پایم آقا پناهم می‌دهی ... شهید گمنام سلام...


شهادت جامونده هاصلوات...
دیدگاه ها (۳)

بسم رب الشهداء...شهید مدافع حرم آقامحسن حیدری...دیدبان:::با ...

بسم رب الشهداء...آخرین نمازجمعه:::ظهر بود و موقع نماز، از هم...

بسم رب الشهداء...شرایط سختی بود آتش دشمن سنگین بود، موقع عقب...

بسم رب الشهداء...فاتح مسئول نیروی انسانی تیپ شده بود، هنوز ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط