به خواب از آن نرود
به خواب از آن نرود
چشم خستهام تا صبح
که همچو مرغ شب
افسانه گوی خویشتنم
به روزگار چنان رانده گشتم از هر سوی
که مرگ نیز نخواند بسوی خویشتنم
#رهی_معیری
به خواب از آن نرود
چشم خستهام تا صبح
که همچو مرغ شب
افسانه گوی خویشتنم
به روزگار چنان رانده گشتم از هر سوی
که مرگ نیز نخواند بسوی خویشتنم
#رهی_معیری
- ۲۸۶
- ۲۴ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط