نه ه نباشی

نه ڪه نباشی
هستی!
نه ڪه نزدیڪ،فرسنگ ها دوری!
همچون سایه یِ خیالی
حسرتِ غریبانه ای
ڪه در این سڪوتِ ستمگر
تمامِ ناتمامم
بُغضے شده در گلو
ڪه با هر پلک زدن
آنچه از چشم هایم سرریز مے ڪند
اشک نیست
بهانه یِ عاشقانه ایست
از دلتنگی...



‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۱)

شبها... بدتر از همه ی دلتنگیها...دلتنگی برای خودم است...همین...

باید بمانیتا من آرامش بگیرم،باید تو باشی تا که حالم خوب باشد...

دوست داشتن را در چشمى بجوىکه حتى وقتى بسته است،روياى تو را ب...

اهل حاشا کردن و انکار و کتمان نیستمدوستت دارم و از حرفم پشیم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط