رد میشود ز کوچهی بیتابیام هنوز

رد می‌شود ز کوچه‌ی بی‌تابی‌ام هنوز
می‌تابد از دریچه به بی‌خوابی‌ام هنوز

مبهوت مانده‌است به دنبال آن نگاه
پلکی نمی‌زند شب مهتابی‌ام هنوز

زاینده‌رودِ من شبی از اصفهان گذشت
روزی که بازگردد... مرغابی‌ام هنوز

ماهی شد و کنار نیامد، زدم به آب
موجش گذشت از من و گردابی‌ام هنوز

می‌خواستم بگیرمش اما پرید و رفت
دنبال آن پرنده‌ی چشم آبی‌ام هنوز...

#جواد_زهتاب
دیدگاه ها (۱)

#پروفایل #عکس_پروفایل

.رفتن داریم تا رفتنگاهی کسی با دلش میرود ...گاهی هم با پایشی...

رفتم، ولی نگو که کم آورد و جا زدههجرت فرار نیست، فقط دور بود...

گاهی به سرم میزند افسانه بگویماز عاقبــت یـک دل دیـوانه بگو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط