از خودم متنفرم که بود و نبودم واس هیشکی مهم نیس متنفرم
از خودم متنفرم که بود و نبودم واس هیشکی مهم نیس متنفرم.. فک میکردم بعد اون همه اهمیت دادنا و تو غما باهاشون بودنا حداقل منم یه ذره واسشون مهم باشم ولی اشتباه میکردم.. آره من اشتباه کردم یه اشتباه بزرگ.. تو غماش وقتی هیشکی باهاش نبود وقتی خودش تنها بود من میدونستم تو دلش چخبره، فقط من بودم که اهمیت میدادم الان فهمیدم من یه ذره هم واسش مهم نیسم.. بهم میگه بهترین دوستمی هه ولی یه ذره هم نمیفهمه اصن درکم نمیکنه.. بخدا خسته شدم منم دیگه نمیتونم.. این همه با غم و غصههاش منم اشک ریختم ولی اون چی.. فقط به فکر خودشه.. اگه میفهمید تو دل من چخبره.. بخدا دیگه نمیتونم.. از خودم متنفرم که بعد اینهمه باهاش بودن بازم هیچی.. من واسش یه غریبهم
- ۹.۱k
- ۱۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط