شبهایی در زندگی من بود که خیال میکردم

‏شب‌هایی در زندگیِ من بود که خیال میکردم
تا صبح زیرِ انبوه رنج متلاشی خواهم شد،
اما صبح شد🌱
دیدگاه ها (۰)

برام نوشت:باید ادامه بدیم؛‌این زندگی تنها چیزیه که برامون با...

من:

Beautiful ^hug^

کسی چه می داندكه هر شب چند نفر در بسترهای جدا یكدیگر را در آ...

بقول نادر ابراهیمی:تورامی خواهمبرای پنجاه سالگیشصت سالگیهفتا...

آدم نمیتونه همینجور الکی تسلیم شه. مخصوصا وقتی برمی‌گرده نگا...

تو را می خواهم برای پنجاه سالگی، شصت سالگی، هفتاد سالگی...تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط