اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۸۴
[ ویو ملودی]
با غم خاصی که تو چشمام بود به جلو زل زدم... آرتور گوشی قطع کرد و گذاشت کنار...
محکم کوبید به رل ماشین گفت
آرتور: بهت پسش نمیدم...
ماشین تو سکوت فرو رفت..سوده آروم گفت
سوده: چی شده داداش ؟
آرتور: چیزی نیست..سرت به کار خودت باشه
یونا : آرتور جون...
نذاشت حرفش ادامه بده داد زد
آرتور: خفه شو یونا
دستم روی دستی که آزاد بود گذاشتم و بهش نگاه کردم..دستم گرفت..خیلی نرم دستم
بوسید..دستم گرفته بود
آرتور: چیزی نیست..نترس خوشگلم
لبخندی زدم.. به جلو دوباره نگاه کرد.. بعد ۳۰ مین رسیدیم..هر کس به سمت اتاق خودش
رفت...با رسیدن به اتاق روی تخت دراز شدم.. دوباره گوشیش زنگ خورد جواب داد داشت
دعوا می کرد
آرتور: حتی اگه بی خیال همه چیز بشم..بهت نمی دمش
.......................
آرتور: تمام زندگیم فدای یک تار موش می کنم ولی به تو پسش نمیدم ..خودت خسته نکن
.......................
آرتور: هر کاری می خوای کن.. قاتل عوضی..اون ته مو هم با تو فرقی نداره... احمقا خودتون
تیکه تیکه کنید..هم نمی تونید ببینیدش..
گوشی قطع کرد..عصبی به سمت حمام رفت... دوش گرفت و حاضر شد..در حالی که گوشیش
برداشت گفت
آرتور: دیر وقت بر می گردم..تو بخواب..
آروم سر تکون دادم ...خم شد تو صورتم..و روی بینیم بوسید..آروم گونه ام نوازش کرد رفت....
چرا یک جوری رفتار می کنه انگار داره از دستم میده ؟ ...
پارت ۸۴
[ ویو ملودی]
با غم خاصی که تو چشمام بود به جلو زل زدم... آرتور گوشی قطع کرد و گذاشت کنار...
محکم کوبید به رل ماشین گفت
آرتور: بهت پسش نمیدم...
ماشین تو سکوت فرو رفت..سوده آروم گفت
سوده: چی شده داداش ؟
آرتور: چیزی نیست..سرت به کار خودت باشه
یونا : آرتور جون...
نذاشت حرفش ادامه بده داد زد
آرتور: خفه شو یونا
دستم روی دستی که آزاد بود گذاشتم و بهش نگاه کردم..دستم گرفت..خیلی نرم دستم
بوسید..دستم گرفته بود
آرتور: چیزی نیست..نترس خوشگلم
لبخندی زدم.. به جلو دوباره نگاه کرد.. بعد ۳۰ مین رسیدیم..هر کس به سمت اتاق خودش
رفت...با رسیدن به اتاق روی تخت دراز شدم.. دوباره گوشیش زنگ خورد جواب داد داشت
دعوا می کرد
آرتور: حتی اگه بی خیال همه چیز بشم..بهت نمی دمش
.......................
آرتور: تمام زندگیم فدای یک تار موش می کنم ولی به تو پسش نمیدم ..خودت خسته نکن
.......................
آرتور: هر کاری می خوای کن.. قاتل عوضی..اون ته مو هم با تو فرقی نداره... احمقا خودتون
تیکه تیکه کنید..هم نمی تونید ببینیدش..
گوشی قطع کرد..عصبی به سمت حمام رفت... دوش گرفت و حاضر شد..در حالی که گوشیش
برداشت گفت
آرتور: دیر وقت بر می گردم..تو بخواب..
آروم سر تکون دادم ...خم شد تو صورتم..و روی بینیم بوسید..آروم گونه ام نوازش کرد رفت....
چرا یک جوری رفتار می کنه انگار داره از دستم میده ؟ ...
- ۱۱.۱k
- ۲۵ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط