part

part 181
رابرت: یه امریکانو و اسموتی طالبی با دوتا چیز کیک
گارسون: چشم تا چندمین دیگه سفارشتون رو حاضر میکنیم
گارسون رفت
رابرت:اوم چطور از خودمون بگیم
سوزومه: موافقم خب از کجا شروع کنیم
رابرت: بیا اول درمورد شغلمونو رشتمون صحبت کنیم
سوزومه: من بازرگانی میخونم و تو شرکت کار میکنم
رابرت: تو مگه سال اولی نیستی چطور شرکتا قبول کردنت
سوزومه: اوم خب راستش از بابام برام ارث رسیده و دوسال تو شرکت دوستم کاراموزی کردمو الانم مدیر شرکتمم
رابرت: خیلی عالیه خب منم در حال حاضر شغلی ندارمو رشته کامیوتر دارم میخونم
سوزومه: امیدوارم موفق بشی
رابرت: تا جایی که میدونم خوابگاهی هستی
سوزومه: اوه اره شماره اتاقم 227
رابرت: عالی روبروی اتاق مایی
سوزومه: اوم اینجوری میتونیم بیشتر همو ببینیم
رابرت: اوم راستش اگه مشکلی نیست میشه بپرسم چرا اسمت خارجیه
سوزومه: چون خارج به دنیا اومدم بخواطر همین اسمم مطلق به همون کشور
گارسون سفارشارو اورد
سوزومه: متشکرم
گارسون: نوش جونتون امیدوارم از اومدنتون لذت ببرید
سوزومه: ممنون
سوزومه و رابرت درمورد چیز های مختلفی مثل علایقشون خانوادشو دوستاشون و بعضی خواطراتشون بعد از کافه تا پاک نزدیکی کافه قدم زدن
سوزومه: راستش من نمیخوام به این زودی رابطمونو جدی بگیرم راستشـ...
رابرت: درک میکنم میخوای که که خودمو بهت ثابت کنم
سوزومه: درسته
رابرت: عجله ای نیست و تمام تلاشوو برای بدست اوردن قلبت میکنم
سوزومه: موفق باشی
رابرت: بعد پارک کجا بریم
سوزومه: بزاریم برای یه وقت دیگه
رابرت: باشه پس بریم سمت ماشینم برسونمت
سوزومه: نه ممنون دوستم میاد دنبالم
رابرت: اوکی پس بعدا میبینمت
سوزومه: فعلا
رابرت رفتو سوزومه هم رفت داخل پارک بچه های زیادی داشتن بازی میکردن سوزومه روی یکی از نیمکتا نشستو بهشون نگاه کرد بعد چند مین زنگ زد به ری
ری: های بیب
سوزومه: های