اصرار خونی

اصرار خونی✨
کوک:حالا گمشو دختر هرزه نیست فقتم به من لای پاشو میده
پسره: باشع باشع
ا‌.ت: برو با گارسون جونت(بغض)
ا‌.ت: چشم ددی(ادا در میاریه💔🌚)
کوک: خب من قبلا مست بودم باهاش خوابیدم
ا.ت کیفشو ور میدارع میره سمت در
ا.ت:الو داداش
تهیونگ:جانم خواهر گلم
ا.ت: بیا رستوران گاف(بغض)
تهیونگ:باشه باشه
کوک: کجا گرلم
ا.ت: دستای کثیفتو به من نزن(گریه)
کوک: ببین من ....
«علامت تهیونگ=_
_:بیا ا‌.ت
ادمین: تهیونگ ا.ت رو میبره خونش
ا‌.ت: مرسی داداش
تهیونگ: خواهش قشنگم
ا‌.ت: بیا بالا
ادمین: تهیونگ رفت یالا و ا‌ت ماجرا رو گفت
تهیونگ: ای&_#_؛_¥$$¥£
ا.ت: باشه باشه آروم
تهیونگ:دوسش داری
ا‌.ت:آره(بغض)




بچها خسته شدم🫶💔🌚🖖
دیدگاه ها (۰)

کم مونده ۱۰۰ تایی شیممم🤧🥹✨🫶

برای چالش

چیا خوشحالتون میکنهمن.....پاستیل کانزاشیکادوگلشمعدوستای صمیم...

یکی بیاد کمنتا چت کنیم من ا‌ت باشم طرفم کوک

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

شوهر دو روزه. پارت۷۶

پارت ۸۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط