پارت دو بخش دو

پارت دو بخش دو

آنیا و دامیان

آنیا و دامیان باهم به کلاس رفتند و همه بچه ها درباره ی اونها صحبت می کردن ، بکی هم جاش رو عوض کرد تا آنیا و دامیان کنار هم بشینند.
آنیا : دامیان بیا اینجا بشینیم ، بکی ممنون که جات رو برامون عوض کردی جبران می کنم.
بکی : نیاز به جبران نیست ناهار دعوتم کن🍛🥢
آنیا : باشه.
دامیان : آنیا برای امتحان ریاضی فردا آماده ای ؟ خوندی ؟
آنیا : نه هیچی نخوندم ولی امروز میرم می خونم تا نمره ی خوبی بگیرم.
دامیان : فردا یک کاغذ تو جامیز میزارم تا تقلب برسونیم.
ذهن آنیا : چکار کنم بهش بگم ذهن خوانم یا نه من و اون دیگه دوستیم ، نمی دونم چکار کنم.
دامیان : آنیا چیزی شده تقلب دوست نداری؟
آنیا : نه می تونم تقلب کنم بلدم اما کمی سخته چون مراقبن باید حواسمون جمع باشه.
دامیان : آره آنیا خیلی خوش حالم که باهمیم.
آنیا : منم خوشحالم.

اصکی از رمان ممنوع🚫
دیدگاه ها (۴)

زیبایی حقیقی

زیبایی حقیقیاصکی ممنوع🚫

اصکی ممنوع🚫

......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط