وانشات از ته

امروز مصاحبه داشتم
لباسای کارمو پوشیدم و ب سمت شرکت مدلینگ رفتم
+سلام برا مصاحبه اومدم
@خوش اومدین از این طرف
+وارد اتاق شدم و روی صندلی نشستم
_خب من کیم تهیونگ رئیس این شرکتم و ب طور استثناء من باهات مصاحبه میکنم
+سلام من چویی ا/ت هستم خوشبختم
_خانم ا/ت ایا با پول میشه همه چیو خرید؟!
+راستش سوالتون ربطی ب مصاحبه نداره
_ای دختر لجباز
+ایم صو صاری بملا نه با پول نمیشه همه چیو خرید
_ك اینطور
_قبول دارین پول ی ارباب وحشتناکه ولی میتونه ی خدمتکار مهربونم باشه؟!
+عا اره
_اوکیه برو تا خبرو بهت اعلام کنم
+ناموصا این چ سوالایی بودن=//( تو دلش)

بعد از مصاحبه اومدم بیرون و رو صندلی نشستم
_خانم لی ب چویی ا/ت بگین قبول شده میتونه ازین ب بعد بیاد و کار کنه
@خانم چویی شما قبول شدید
+خیلی ممنون
_حالا بیا تو اتاقم دختر لجباز
+چی؟!
_اره من ب ارباب خشنم و در عین حال ی دلسوز مهربون=)


╭─
│ ⌞ #wanshat , #solina , #taehyung
│ᯏ‌‌․˖ @WanshatPCF
╰──────╌╌╌╌╌╌
دیدگاه ها (۹)

فاطی خانم بیا...😂❤️❤️

رمان شخص سوم پارت ۱۴

رمان شخص سوم پارت ۱۳

رمان شخص سوم پارت۱۲

پارت ۵ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۵ فیک مرز خون و عشق

تک پارتی هانما ا/ت ویو...نشسته بودم تو اتاق و داشتم کتاب میخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط