من میدانستم که میتوان ناامید شد ولی نمیدانستم که این

من می‌دانستم که می‌توان ناامید شد ، ولی نمی‌دانستم که این لغت چه مفهومی دارد
من مثل همه مردم تصور می‌کردم که یک بیماری روحی است ولی خیر ، این جسم است که درد می‌کشد ؛ پوستم ، سینه‌ام ، اعصابم رنجم می‌دهند ...
سرم پوک و تهی است و دلم بهم می‌خورد ، از همه وحشتناک‌تر این طعمی است که در دهانم دارم؛ نه خون ، نه مرگ ، نه تب ، ولی ترکیبی از همه این‌ها با هم ، فقط کافیست زبانم را تکان دهم تا همه‌چیز به رنگ سیاه درآید و موجودات از من متنفر شوند ...
چقدر سخت است یک انسان شدن !

#کامو
دیدگاه ها (۲)

‏دلم می‌خواهد برای یک بار هم که شده، نباشم، کسی حضور مرا حس ...

مارلی🦅🦅

ولی کی میدونهشایدم اینجا بلاخره صبح شدخورشید ما‌هم درومددلمو...

لیاقت ندارین خیلیاتون وگرنه واسه اینکه همه کینه‌‌ها و مشکلا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط