love triangleمثلث عشقی
[love triangle][مثلث عشقی]
P4
(فلش بک)
ات: ست بیول میای بریم خونه ی من
ست بیول: وای ات ببخشید واقعا، من باید با مامانم برم خرید برای پارتی دانشگاه
ات: اها باشه
ست بیول: راستی ات هرکی باید یه پارتنر داشته باشه برای جشن، من با چورونگ میرم تو باکی میری
ات: کسی رو پیدا نکردم
ست بیول: اخ حواسم نبود من با چورونگ بهم زدم، اونم از این کشور رفت
ات: اع
ست بیول: اره..... ولی... ام.... خب... اون پسره بغل دست جنگکوک بود، تهیونگ
ات: خب
ست بیول: بهم گفت باهاش برم به پارتیه دانشگاه
ات: واقعا؟!
ست بیول: اره، ولی اگه پارتنر نداشته باشی ات نمیتونی بیای
ات: حالا با یکی از اون پسرایی که بهم پیشنهاد دادن زنگ میزنم ببینم کودومشون خوبن
ست بیول: اوکی، من دیگه برم خیلی دیر شد
ات: اوکی، بای
ست بیول: بای
(فلش بک)
ویو جونگکوک: دیدم ات داره میره، پس دنبالش کردم تا ببینم خونش کجاست
ویو ات: داشتم میرفتم خونه که یهو چشمام سیاهی رفتت
ویو جنگکوک: ات که داشت میرفت خونه جلوی خونه یه دستمال گذاشتم روی دهنش و بردمش خونم
ویو ات: اخخخ، اینجا کجاست
ات: کمک، کمک، کمک
جنگکوک: پس بالاخره بیدار شدی
ات: پسره ی عضی، اینجا کجاست
جنگکوک: خونه ی من
ات: عوضی
جنگکوک: ببین تو واسه پارتی دوست دختر منی
ات: اون وقت چرا باید قبول کنم
جنگکوک: خب، ببین، میخوای رابطه ی ست بیول و تهیونگ بهم بخوره😏؟
❤the end❤
P4
(فلش بک)
ات: ست بیول میای بریم خونه ی من
ست بیول: وای ات ببخشید واقعا، من باید با مامانم برم خرید برای پارتی دانشگاه
ات: اها باشه
ست بیول: راستی ات هرکی باید یه پارتنر داشته باشه برای جشن، من با چورونگ میرم تو باکی میری
ات: کسی رو پیدا نکردم
ست بیول: اخ حواسم نبود من با چورونگ بهم زدم، اونم از این کشور رفت
ات: اع
ست بیول: اره..... ولی... ام.... خب... اون پسره بغل دست جنگکوک بود، تهیونگ
ات: خب
ست بیول: بهم گفت باهاش برم به پارتیه دانشگاه
ات: واقعا؟!
ست بیول: اره، ولی اگه پارتنر نداشته باشی ات نمیتونی بیای
ات: حالا با یکی از اون پسرایی که بهم پیشنهاد دادن زنگ میزنم ببینم کودومشون خوبن
ست بیول: اوکی، من دیگه برم خیلی دیر شد
ات: اوکی، بای
ست بیول: بای
(فلش بک)
ویو جونگکوک: دیدم ات داره میره، پس دنبالش کردم تا ببینم خونش کجاست
ویو ات: داشتم میرفتم خونه که یهو چشمام سیاهی رفتت
ویو جنگکوک: ات که داشت میرفت خونه جلوی خونه یه دستمال گذاشتم روی دهنش و بردمش خونم
ویو ات: اخخخ، اینجا کجاست
ات: کمک، کمک، کمک
جنگکوک: پس بالاخره بیدار شدی
ات: پسره ی عضی، اینجا کجاست
جنگکوک: خونه ی من
ات: عوضی
جنگکوک: ببین تو واسه پارتی دوست دختر منی
ات: اون وقت چرا باید قبول کنم
جنگکوک: خب، ببین، میخوای رابطه ی ست بیول و تهیونگ بهم بخوره😏؟
❤the end❤
- ۲۳۶
- ۰۵ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط