ساعت قلب من افتاد و دگر کار نکرد

ساعت قلب من افتاد و دگر کار نکرد
دل من بعد تو دیگر هوس یار نکرد

از زمانی که شدم محرم اسرار دلت
دل تو یاد من عاشق بیمار نکرد

روزهایم همه در حسرت روی تو گذشت
ماتمی جز غم تو روز مرا تار نکرد

کنج این خانه پس از تو همه شب اشک شدم
لب من در غم تو خنده به دیوار نکرد

قول دادی که بیایی دم دلتنگ غروب
شب شد و دیده ولی روی تو دیدار نکرد

بعد از آن از تو و چشم تو فقط خاطره ماند
خاطراتی که مرا جز به سر دار نکرد

همه شب با تب عشق تو مرا خواب ربود
احدی بعد تو یاد من تبدار نکرد

هرشب از دوری تو میزنم آهنگ وداع
همه گویند که عاشق شد و انکار نکرد

می روم تا برود یاد تو از خاطره ام
هیچکس بعد تو بر ماندنم اصرار نکرد
دیدگاه ها (۶)

قلب من مسکن غمهاست نمیدانے توچشمهایم خود دریاست نمیدانے توبا...

وقت آن است که از وصف جمالت بنویسم از سر زلف تو؛ از حلقه ی شا...

:بیا به عاشقی و شعر متهم باشیم ...بیا بهانه نگیریم عشق هم ب...

عـشــق را در چشــم تـــو روزی تلاوت می کنمبا همه احساس ، خود...

عشق ( درد بی پایان)

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

مرگ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط