میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است

... میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است

آن کس که غریبه نیست، شاید که دوست نباشد


کسانی هستند که ما به ایشان سلام می گوییم و یا ایشان به ما. آنها با ما گرد یک میز می نشینند،

چای می خورند، می گویند و می خندند.

«شما» را به «تو» و «تو» را به هیچ بدل می کنند.

آنها می خواهند که تلقین کنندگان صمیمیت باشند...




بار دیگر شهری که دوست می داشتم

نادر ابراهیمی


#خلاصه_کتاب
#نادر_ابراهیمی
دیدگاه ها (۱)

پریای خط خطی، عریون و لخت و پاپتی! شبای چله کوچیک که زیر کر...

ناتان آریزونا: اسمت چیه؟ لئونارد اسمالز: اسمم لئونارده....دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط