تو متعلق به منی

تو متعلق به منی
پارت ۱۶
ویو شوگا
رفتم سمت اتاق ات و کلید رو از جیبم در آوردم و در رو باز کردم.
ویو ات
با باز شدن در سرم رو بالا آوردم و سریع گفتم
ات:تو کی هستی که منو گرفتی تو میدونی من کی هستم(بلند و عصبی)
شوگا:چقدر عصبی مگه میشه ندونم کی هستی تو دختر یک قاتلی
با شنیدن این حرفش بدجور عصبی شدم هیچکس حق نداشت با پدر من اینجوری حرف بزنه سریع گفتم
ات: عوضی راجب پدر نت درست حرف برن.
ویو شوگا
اون داشت دیگه از حد خودش رد میشد باید بهش نشون میدادم که من کی هستم آروم آروم رفتم نزدیکش و پشتش واستادم و دستم رو ی گردش گذاشتم و به سمت پایین می‌آوردم که بدنش لرزید صورتم رو نزدیک گوشش کردم و گفتم
شوگا: میدونی چه کارایی از دست من بر میاد به تو هم میخوره زیر خواب خوبی باشه.
ویو گونگ یو
رفتم تا کارای ترخیص یونا رو انجام بدن وقتی کاراش رو انجام دادم رفتم سمت اتاقش که دیدم لباساش رو عوض کرده وقتی منو دید گفت
یونا: بابا ات کجاست چرا نیومده؟؟
سریع با دست پاچگی گفتم
بابا: امم چیزی گفت یک چند روز میره پیش دوستش
یونا رو به من گفت
یونا:بابا پیداش نکردی مگه نه
آخ دختر زرنگ من از کجا فهمید
برگشتم سمتش و گفتم
بابا:قل میدم زود پیداش کنم نگران نباش و بعد باهم رفتن سمت عمارت وقتی رسیدن گونگ یو به همه ی بادیگاردا گفت که وجب به وجب شهر رو دنبال ات بگردن
چند ساعتی میشد که یهو...
دیدگاه ها (۰)

تو متعلق به منیپارت ۱۷ویو شوگارفتم جلوی ات و چشماش و پاهاش ر...

بچه ها حمایت هاتون کم شده😔😔از فیک خوشتون نمیاد؟؟؟ادامش بدم ی...

بچه ها ببخشید پارت نمیزارم چون امتحانام شروع شده و تا ۱۷ خرد...

تو متعلق به منیپارت ۱۵ویو گونگ یوداشتم با شوگا صحبت می کردم ...

پست اولمه حمایت کنید ❤️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط