نشستهام به تماشای چشم چون پریات

نشسته‌ام به تماشای چشم چون پری‌ات
که سهم من بشود یک نگاه سرسری‌ات

که سهم من بشود سرزمین موهایت
اگر اجازه دهد مرزهای روسری‌ات

زمان عرضه‌ی لبخندها حواست نیست
که کشته می‌دهد این خنده‌های دلبری‌ات

نگاه کن که دوباره به خود بگویم کاش
که این نگاه نباشد نگاه آخری‌ات

مگر چه کرده دلِ بی‌گناه من خانم!
که دل نمی‌کَنی از شیوه‌ی ستمگری‌ات

چقدر مثل تو باشم، تو هم کمی من باش
که در معامله ثابت شود برادری‌ات!
#مصطفی_الوندی
دیدگاه ها (۲)

پاییز را دوست دارم !بویِ "مهر" می دهد ...شبیه دخترکِ شاعری س...

اهل گردم، دل دیوانه اگر بگذاردنخورم مِی، غم جانانه اگر بگذار...

چگونه شرح دهم بت پرست یعنی چه؟کسی که دل به تو یک عمر بست یعن...

وقتی تو خوبی من دلم آرام می‌گیردهر ممکن و ناممکنی انجام می‌گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط