کابوس

کابوس!

part:24

خانم جئون: باشه فقط مراقب خودتون باشین. خواهش میکنم.

نامجون: نگران نباشین زود میایم

از زبان نامجون:

همینطور که داشتیم میرفتیم به پلیس زنگ زدم و ماجرا رو اطلاع دادم..وقتی رسیدیم شرکت پلیسا هم اومدن . رفتیم داخل .

جئون: از این طرف آقایون

جئون به سمت یه لپتاپ رفت و سریع برنامه ای رو اوورد ...دقیق نشون میداد که کجاست.
یکی از مأمورا گفت:

باید هرچه سریعتر بریم. چون توی این محل قتل های زیادی صورت گرفته..تو ناکجا آباده واسه همین راحت‌تر میتونن خلاف کنن.

نامجون: پس چرا وایستادین بریم.

سوار ماشین شدین و حدودا ۲۰ دقیقه توی راه بودیم ...یه جنگل بود ولی اون وسط یه ساختمون بود..مأمورا رفتن داخل و به ما گفتن نیایم کلی من باید میرفتم پیش ات..بعد از رفتن اونا به پدرش گفتم:

من باید برم ...اگه اتفاقی افتاد فقط فرار کنین

و دویدم با وجود صدا زدنای زیاد جئون بازم به راه خودم ادامه میدادم همه یجا رفتن ولی تنها جایی که خالی بود و مأمورا نرفتن سمتش زیر زمین بود...رفتم اونجا ولی درشم بسته بود.سوزنی رو از لباسم که قرار بود بدوزم در آووردم و مشغول باز کردن در شدم و بعد یه مین موفق در و باز کردم شک داشتم که برم تو ولی با شنیدن صدای مأمورا سریع رفتم تو تا که منو نبینن وگرنه دوباره بیرونم میکردن.

نامجون خیلی آروم و اسلحه به دست همه جا رو گشت تا اینکه رسید به یه دختر که از شدت خوردن شلاق و زخم اونم گرسنه بیهوش شده بود..درسته ا.ت .

آروم صداش کرد ولی فایده نداشت

طنابی که به دور بدنش پیچیده بودن و به زور باز کرد. دستاش رو زیر گردن و زانو های دخترک گذاشت و بلندش کرد و سریع از اونجا خارج شد. به بیرون که رسید دید مأمورا هیون سو و چند تا از افرادش رو گرفتن و در حال بردن هستن.. هیون سو با عصبانیت بهش نگاه کرد و داد زد:

هیون سو: حق نداری اون دختر و ببری.. اون مال منه عوضی.

توجهی بهش نکرد که یکی از پلیسا به سمتش اومد:

پ: مگه بهت نگفتیم نیا؟ چرا اینجایی؟

نامجون: الان مهم اینه که این دخترو ببرم..برادرش..اون کجاست؟
دیدگاه ها (۰)

کابوس!part:25پ:بالاست..حالش خیلی خوب نیست دارن میارنش تو برو...

کابوس!part:26تا اینکه جین به پشت موبایل ناجون نگاهی انداخت. ...

کابوس!part:23شارژ مبایل تموم شد البته نه تموم ..حدودا شاید ۲...

بچه ها از اونجایی که خیلی حمایت نمیکنین تصمیم گرفتم این فیک ...

وقتی نازایی

my dad فصل ۲Part:30ویو فلیکس:تقریبا دو سه ساعتی میشد که هیون...

دختر قمار باز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط