گل سرخ من p
گل سرخ من p3
بزارید براتون تعریف کنم بعد از اون یه هفته ای که مریض بودم داشتم میرفتم مدرسه یه که ماشین آشنا پیچید جلوم از ازم جلو زد و الان خیلی رو مخمه خب بگذریم
داشتم سر کلاس آهنگ گوش میدادم که دیدم یکی هندزفری رو از تو گوشم در آورد دقت که کردم دیدم جئونه
_ چرا هندزفری رو از تو گوشم در میاری
+ میخام ببینم چی گوش میدی.... هوم سلیقت خوبه
😐_
_ معلم که وارد شد هندزفری رو از تو گوشش در آورد و گذاشتش رو میزم
_ به نظرم جئون قیافه جذابی داشت ( په نه په)
_ بعد زنگ کلاس رفتم تو حیاط و رفتم توی قسمت مثل حیاط پشتی
_ دیدم چند نفر ریختن رو یه دختره د دارن اذیتش میکنن رفتم کمکش و یه چنتا مشت هم خوابوندم تو صورت اون دخترا ...... و از دختره پرسیدم داستان چیه و اول اسمش رو بهم گفت اسمش سوا بود و هم سن خودم بود
علامت سوا &
& اون دخترا تهدیدم کردن و گفتن اگه سر امتحان بهمون تقلب نرسونی بلا های خوبی سرت نمیاد منم بهشون گفتم که باید درس میخوندین و چند روز بعد این اتفاق سرم اومد
_ زیر لب گفت ( فردا خودشون میدونن )
& لارا چیزی گفتی
_نه چیز خواصی نبود
_بیا فردا بریم تو همون حیاط پشتی
& برای چی
_ میخام اون چنتا حیوون رو ادب کنم
& نه نمیخاد خودتو قاطی این ماجرا کنی
_ دیگه دیره
& خب من مثل تو ورزش کار نیستم
_ بهت یاد میدم
& تو یروز
_ یه جورایی یه چنتا فن بهت یاد میدم که فقط بتونی از خودت دفاع کنی میتونی امروز بعد از مدرسه بیای خونه ما
& اره میتونم
_ خب با خودم بیا
& باشه ......... با لارا رسیدیم دم خونه که چه عرض کنم عمارت بود داشتیم تمرین میکردیم که .......
بزارید براتون تعریف کنم بعد از اون یه هفته ای که مریض بودم داشتم میرفتم مدرسه یه که ماشین آشنا پیچید جلوم از ازم جلو زد و الان خیلی رو مخمه خب بگذریم
داشتم سر کلاس آهنگ گوش میدادم که دیدم یکی هندزفری رو از تو گوشم در آورد دقت که کردم دیدم جئونه
_ چرا هندزفری رو از تو گوشم در میاری
+ میخام ببینم چی گوش میدی.... هوم سلیقت خوبه
😐_
_ معلم که وارد شد هندزفری رو از تو گوشش در آورد و گذاشتش رو میزم
_ به نظرم جئون قیافه جذابی داشت ( په نه په)
_ بعد زنگ کلاس رفتم تو حیاط و رفتم توی قسمت مثل حیاط پشتی
_ دیدم چند نفر ریختن رو یه دختره د دارن اذیتش میکنن رفتم کمکش و یه چنتا مشت هم خوابوندم تو صورت اون دخترا ...... و از دختره پرسیدم داستان چیه و اول اسمش رو بهم گفت اسمش سوا بود و هم سن خودم بود
علامت سوا &
& اون دخترا تهدیدم کردن و گفتن اگه سر امتحان بهمون تقلب نرسونی بلا های خوبی سرت نمیاد منم بهشون گفتم که باید درس میخوندین و چند روز بعد این اتفاق سرم اومد
_ زیر لب گفت ( فردا خودشون میدونن )
& لارا چیزی گفتی
_نه چیز خواصی نبود
_بیا فردا بریم تو همون حیاط پشتی
& برای چی
_ میخام اون چنتا حیوون رو ادب کنم
& نه نمیخاد خودتو قاطی این ماجرا کنی
_ دیگه دیره
& خب من مثل تو ورزش کار نیستم
_ بهت یاد میدم
& تو یروز
_ یه جورایی یه چنتا فن بهت یاد میدم که فقط بتونی از خودت دفاع کنی میتونی امروز بعد از مدرسه بیای خونه ما
& اره میتونم
_ خب با خودم بیا
& باشه ......... با لارا رسیدیم دم خونه که چه عرض کنم عمارت بود داشتیم تمرین میکردیم که .......
- ۱.۶k
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط