مثلث مافیا part 14

14


پ،ت: کوکی جون مخشو زدی؟

هاری : نه بابا ولش کن ات، بیا آماده شیم

ا،ت:باشه بابا

ا،ت هاری شروع میکنن به آماده شدن که

هاری: ا،ت بیا یه بازی

ا،ت: چی

هاری: خوب بین من همیشه لباس های کیوت و گوگولی می‌پوشم ولی تو لباس های دارک

ات،: خوب


هاری : بیا جاهامونو عوض کنیم

ات،: یعنی چی

هاری: یعنی تو استایل کیوت بزن من دارک

ا،ت: نه ول کن

هاری: بیا دیگه

ا،ت: من نمیام

هاری: باید بیای

ا،ت: ای خدا باشه

ا،ت یه لباس صورتی کیوت پوشیدم مو یه آرایش کیوت کردم که خیلی کیوت و بچه شده بودم هاری هم یه استایل خیلی هات پوشیده بود و یه میکاپ بنفش و مشکی زد بابام دید. تعجب کرد ولی بعدش خندش گرفت با هاری و بابا سوار ماشین شدیم و به سمت خونه جئون ها حرکت کردیم همه بادیگارد ها از دیدن من تعجب کرده بودن و بد نگام میکردن وقتی وارد خونه شدم چشم های کوک دوتا شد و آقای جئون هم تعجب کرد و رفتم تو آشپزخونه که آب بخورم تهیونگ و دیدم که داشت آب می‌خورد تا منو دید لیوان آب از دستش افتاد و شکست

تهیونگ ویو


وقتی ا،ت و دیدیم باورم نمیشد چقدر کیوت بود خدا از شدت گوگولی و کوچیک بودنش داشتم میمردم که دیگه نتونستم تحمل کنم و رفتم سمتش


ادامه اسمات در کامنت ها


از الان همه اسمات هارو تو کامنت ها می‌زارم موافقید ؟
دیدگاه ها (۱۴)

Part 9ات ویو با بچه ها رفتیم سر کلاس که بعد بیست دقیقه برای ...

بچه ها ببخشید یه مدت نبودم دوباره شروع کردم به ادامه دادن فی...

Part 8ا،ت: اره از تو نظر میگیرم الان بگو من چیکار کنم یونگ س...

Part 7 فلش بک به هفته بعد ا،ت ویو الان یک هفته هست که با ...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

ادامه پارت۱۳ عاشق روانی ویو ات میخواستیم بریم بار یه لباس با...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط