مثل سرداری اسیرم اعتباری سوخته
مثل سرداری اسیرم؛ "اعتباری" سوخته!
تو زمستانی لطیفی، من بهاری سوخته!
شهرِ بعد از جنگم و آرامشم توفانی است
مانده از ایلوتبارم، یادگاری سوخته!
شرحِ تنها بودنم تنها همین یکمصرع است:
«کُنج ریلی دورافتاده، ...قطاری سوخته!»
در سرم شوری به پا از حسرت دوران اوج
بیقرار زخمهام، مثل سهتاری سوخته!
باختم خود را به پایت؛ از غرور سرکشم
پاکبازی مانده با دار و نداری سوخته!...
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
تو زمستانی لطیفی، من بهاری سوخته!
شهرِ بعد از جنگم و آرامشم توفانی است
مانده از ایلوتبارم، یادگاری سوخته!
شرحِ تنها بودنم تنها همین یکمصرع است:
«کُنج ریلی دورافتاده، ...قطاری سوخته!»
در سرم شوری به پا از حسرت دوران اوج
بیقرار زخمهام، مثل سهتاری سوخته!
باختم خود را به پایت؛ از غرور سرکشم
پاکبازی مانده با دار و نداری سوخته!...
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
- ۴۹۳
- ۲۱ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط