رمان رز زخمی
رمان رز زخمی🍷🔪
پارت ۸
سرش رو برگردوند که دو طرف سرش رو با دستام گرفتم و لبم رو روی لبش فرود آوردم. انگار تمام مورفین ها دنیا رو توی لبای ارسلان ریخته بودن.
#ارسلان
از کارش تعجب کرده بودم ولی لباش مثل هزاران نمسکن بود تمام غم های آدم رو فراری میداد خیلی خوشمزه بود.
۵مین بعد
سرش رو از سرم فاصله داد و لب هامون از هم جدا شد. ولی هنوز دستاش بغل یرم بود و صورتم رپ گرفته بود و خمار نگاهم میکرد. شاید فقط اون میتونست آرومم کنه. بدون اختیار دستام رفت دور کمرش و بهشن نزدیک شدم مه نشست روی پاهام.
دیانا: قول میدم تا آخر غمت باهات باشم.
ارسلان: تو.. میدونی چرا مردم میمیرن؟
دیانا: یه جا خونم چون اکسیژن بهشون نمیرسه یمی از دلیلاشه
ارسلان: اکسیژن چیه؟
دیانا: یه نوع گازه که آدما بااون زندا ان و اگر نباشه میمیرن.
ارسلان: پس تو اکسیژن منی.
..................................................
اوو ببین چه کردم همرو دیونه کردم ازساعت ۵تا الان که ساعت ۶:۲۲ هست دارم پارت مینویسم لایک کنید دیگع. دوتا دیگه هم هست.
پارت ۸
سرش رو برگردوند که دو طرف سرش رو با دستام گرفتم و لبم رو روی لبش فرود آوردم. انگار تمام مورفین ها دنیا رو توی لبای ارسلان ریخته بودن.
#ارسلان
از کارش تعجب کرده بودم ولی لباش مثل هزاران نمسکن بود تمام غم های آدم رو فراری میداد خیلی خوشمزه بود.
۵مین بعد
سرش رو از سرم فاصله داد و لب هامون از هم جدا شد. ولی هنوز دستاش بغل یرم بود و صورتم رپ گرفته بود و خمار نگاهم میکرد. شاید فقط اون میتونست آرومم کنه. بدون اختیار دستام رفت دور کمرش و بهشن نزدیک شدم مه نشست روی پاهام.
دیانا: قول میدم تا آخر غمت باهات باشم.
ارسلان: تو.. میدونی چرا مردم میمیرن؟
دیانا: یه جا خونم چون اکسیژن بهشون نمیرسه یمی از دلیلاشه
ارسلان: اکسیژن چیه؟
دیانا: یه نوع گازه که آدما بااون زندا ان و اگر نباشه میمیرن.
ارسلان: پس تو اکسیژن منی.
..................................................
اوو ببین چه کردم همرو دیونه کردم ازساعت ۵تا الان که ساعت ۶:۲۲ هست دارم پارت مینویسم لایک کنید دیگع. دوتا دیگه هم هست.
- ۳.۵k
- ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط