گودزیلای خونواده نشسته بود با اخم کارتون نگا میکرد

گودزیلای خونواده نشسته بود با اخم کارتون نگا میکرد
بهش گفتم چرا اخم کردی؟؟
میگه از بس سانسور کردن نفهمیدم چی شد:|||



اونوقت ما پونزده سالگی سیخ کباب میذاشتیم بجای انتن
که ببینم شوت سوباسا گل میشه یا نه:|
دیدگاه ها (۱)

خدایا این همه چاله چوله تو زندگیمونه دوتاشم مینداختی ...

دو تـــــا BMW با هـــــم ازدواج میکـــنناگــــه گفتی بچشوون...

.

.

دوستان من کمیک رو رمان کردم. بخونید نظر بدید

پارت یازدهمخب دیگه پاشم آماده شم یعنی قراره کجا بریم این وقت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط