یادت
یادت ؛
پرنده کوچکیست
در اقلیم دستانم
که هرگز پرواز را
به خاطر نَسپارد
#بنام_عشق
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظهها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشهها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی #سبز است!
هنوز پنجره باز است...
تو از بلندی ایوان به باغ مینگری
درختها و چمنها و شمعدانیها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند.
تمام گنجشکان
که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفتهاند
تو را به نام صدا میکنند!
هنوز نقش تو را از فرازِ گنبدِ کاج
کنار باغچه،
زیر درخت ها،
لب حوض
درون آینه پاک آب مینگرند.
تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است
طنین شعر تو، نگاه تو در ترانه من.
تو نیستی که ببینی، چگونه میگردد
نسیم روح تو در باغ بیجوانه من
#طو نیستی که ببینی...
#فریدون_مشیری
#دلنوشته_عاشقانه
#شعر_و_ادبیات
#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
پرنده کوچکیست
در اقلیم دستانم
که هرگز پرواز را
به خاطر نَسپارد
#بنام_عشق
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظهها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشهها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی #سبز است!
هنوز پنجره باز است...
تو از بلندی ایوان به باغ مینگری
درختها و چمنها و شمعدانیها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند.
تمام گنجشکان
که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفتهاند
تو را به نام صدا میکنند!
هنوز نقش تو را از فرازِ گنبدِ کاج
کنار باغچه،
زیر درخت ها،
لب حوض
درون آینه پاک آب مینگرند.
تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است
طنین شعر تو، نگاه تو در ترانه من.
تو نیستی که ببینی، چگونه میگردد
نسیم روح تو در باغ بیجوانه من
#طو نیستی که ببینی...
#فریدون_مشیری
#دلنوشته_عاشقانه
#شعر_و_ادبیات
#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
- ۳۴.۴k
- ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط