نفرین شده

نفرین شده

PART 2

لیسا : رزی اینجا بودی ؟
جنی : دختر همه جا رو دنبالت گشتیم
رزی : بچه می خوام با دوست جدیدم آشنا بشید
شروع کرد به معرفی
جنی : خوش بختم
ات : همچنین
لیسا : عجب زبون شیرینی داری
جیسو : و همین طور خوشگل و بانمکی
ات : ممنون ( عادی )
لیسا : چرا نمیای توی اکیپ ما شنیدم دانش آموز جدیدی
جنی : می تونی بهش فکر کنی
ات : خیلی خوبه فکر می کنم ( عادی )
رزی : خیلی خوب ات بعدا میبینمت
ات : منم
رزی : فایتینگ
ات : فایتینگ
همراه بقیه بچه رفت و منم رفتم سرکلاس خودم
ویو بورام
بورا : هی یوری دانش آموز جدید و دیدی
یوری : آهان همون دختر کیوته
بورام : آره
یوری : خیلی شیرین ولی این مکنه که
بورام برای من بد باشه
یوری : این طوری توجه ها از تو کم میشه و دیگه اون ملکه قبلی نیستی
نگاه سنگینی بهش کردم
یوری : واه ! ولی نه ! کسی نمی تونه با تو رقابت کنه
بورام : با هاش دوست شو می خوام که بفهمی چه جور دختریه همه چیز در موردش برام مهمه
یوری : ولی اون معصومه
بورام : نشنیدی چی گفتم
یوری : خیلی خوب باشه
بورام : آفرین دختر خوب
شروع کردم به نوازش کردنش هر نوازشم سرزنشی بود براش و باعث میشد بهتر به حرفام گوش کنه
ویو ات
بعد از کلاس به طرف خونه داشتم می رفتم که یه دختری به سمتم امد
یوری : وای تو کیم ات هستی نه ؟
ات : آره خودمم ، شما ؟
یوری : یوری ، یوری چو
ات : اها با من کاری داشتی
دستش و به طرفم اورد با حالت خیلی کیوت گفت : بیا با هم دوست باشیم
حرفم گیجم کرد چرا همین طوری باید میومد و بهم پیشنهاد دوستی می داد مثل پیشنهاد دادن بود
ات : باشه ، قبوله


و این طور شد که به کسی که نباید بهش گفتم دوست
دیدگاه ها (۰)

نفرین شده PART3 ...

نفرین شده PART 4 ...

دنیای پر زرق و برق پارت سوم همه چیز خوب بود تا یکی از خدمت ک...

نفرین شده PART 2 ...

فیک عشق های وحشی پارت «۲»

سلام سلام میخوام یه رمان از جیمین بسازم که اسمش هم هست

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط