سکوت می کنم و حرفی برای گفتن ندارم حرفهایم ته کشیده در

سکوت می کنم و حرفی برای گفتن ندارم . حرفهایم ته کشیده در هوایی که تو نفس می کشی .
حرفی برای گفتن ندارم . پاییز هوای توست . روزهای توست و بهار من.
از کنار لوازم و تحریری که رد می شوم دلم قنج می رود برای آنکه بروم در مغازه مداد و پاک کن بخرم .
یادش بخیر چقدر ذوق روزهای اول پاییز عجیب بود و دوست داشتنی .
هنوز برای خودم مداد و پاک کن می خرم و هنوز دلم برای همشاگردی هایم تنگ می شود .
پاییز و شبهای طولانی ، لبخندهای زیاد ، شعرهای خواندنی ، چای داغ و مادرم که همیشه همراه شباشب پاییزی من است .
تو را همیشه کم داشتم درمیانه ی همه پاییزهایی که رفته است و حالا این پاییز با سختی که پیش روی من دارد نبودن تو عجیب شده است .
نبودن تو سختی است غریب و باران مضاعف و شورانگیز که مرا به پیش می برد برای گذر از پاییز امسال .
پاییز من همیشه این گونه است دلتنگ و پر شعر و پرچای .
راستی هیچ کس به سکوتم نرسیده و همه به فریادم رسیده اند.
پس سکوت می کنم در هوایی که هوای توست .

#رادیو_هفت_انقضا_ندارد : ( :
دیدگاه ها (۱۵)

همان چوبِ کوچکِ دارچینیکه لحظه ی آخردرونِ چای می اندازیهمان ...

اول اینکه: سلامدوم اینکه: واقعا شنبه خر نیست. بنده شنبه رو ج...

خانواده یعنی کسی برای یک لحظه دیر کردن دور دنیا را کُند کند ...

اصلا بهت نمیاد مسافرکش باشی...ترفند دخترا واسه ندادن کرایه :...

روزهای زندگی‌ام گرم می‌گذرد با تو، به گرمای لحظه‌هایی که تو ...

پارت 1

فصل دوم"قدم‌زدن در کهکشانِ "بی خیال،آسمون همچنا تاریک بود، ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط