سرنوشت

پارت ¹

سلام به همگی اسم من جنائه و الان دارم توی مسافرخونه قدیمی کف خیابون‌های سئول کار می‌کنم

خانم لی سان مدیر منه و خیلی خانم پیریه و چون ی رگ ش مادرش ایرانی بوده داره به منم زبان ایرانی یاد میده

قضیه از این قراره که من در حال حاضر ۱۹ سالمه و ۵ سال پیش برادرم را از دست دادم و باعث و بانیشم پدرمه و مادرم هم بعد از یه مدت مرد و من توی خیابونا گم شده بودم و فامیلی هم نداشتم که برم پیشش که خانم لی سان منو پیدا کرد و الان پنج ساله که دارم باهاش کار می‌کنم
دیدگاه ها (۰)

سرنوشت

قراره فیک بنویسیمممم

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط