به باغ تنت که فکر می کنم

به باغ تنت که فکر می کنم
ناگهان
از چشمانم
سیب می افتد
دیدگاه ها (۱)

.این تاریکی تار آغاز شد واژه ها در تیک تاک زمان سرگردان...

. سادگیم را ..یکرنگیم را .. به پای حماقتم نگذار ..انتخاب کرد...

قصه اینجاست که شب بود و هوا ریخت بهممَن چنان درد کشیدم که خُ...

چقدر شب اضافه می‌آید،وقتی تو نیستی.. #افشین_صالحی

آرامش پیدا می کنموقتیدر کوچه های خاطرات ، سیب گونه هایت رامی...

🌱🍒من به سوے #باغ_و_گلشن می روم       تو نمی آیی میا من می رو...

ای تویی که نشسته ایی بر خیال شورانگیز اعجاز نگاه توخورشید را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط