حرفم با اون رفقای ناخلف هست

حرفم با اون رفقای ناخلف هست 😮‍💨😮‍💨
اون روز اولی که داشتید خودتون رو شناسایی می‌دادید..فقط میتونم بگم دهنت پسر سرویس اون روز نزدیک بود قلبم بیاد تو حلقم😁😁😂😂😂نمیدونم خودتون هم متوجه بودید یانه،😁😁😂😂😂🤭🤭🤭🤭🤭🤭اون لحظه ای که اومدم وسط بازار تو خیابون اصلی که این آقای مملی پشت سرم بود،😁😁😁😂😂😂🤭🤭🤭تو اون لحظه بازی گوشیم گرفت به یاد دوران نجوانی 😁😁😁😂😂😂🤭🤭🤭🤭به باسن یه دختره چک زدم،😁😁😂😂🤭🤭و بعدش توی بیشعور هی بهم چپ چپ نگاه کردی اول ترسیدم که صاحب اون دختره هست،😁😁😁😂😂🤭🤭🤭منم ،🔪🔪خودم روآماده کرده بودم.که زدی منم بزنم،😂😂😂😁😁😁که با دقت کردن شناختم 😁😁😁😂😂😂اول میخواستم بهت بگم چیزی گم کردی بیا ببین توی جیب منه🤭🤭🤭ولی منصرف شدم خودم رو به نشناختن زدم تا پرو نشی،😂😂😁😁😁🤪🤪🤪🤗🤗🤗یه خورده تلاش تون بیشتر بشه..،🤪🤪🤪🤪🤪🤗🤗🤗🤗😂😂😂😂😂
دیدگاه ها (۶)

زیدهای منم از این دختره خوشگل تره..درسته ندیدمش ولی احساسم م...

اون توی اوج ناامیدی امیدش مادرش بود ولی مادرش هم مثل بقیه آد...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 2 " ویو هانا : اسمش ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط