ادامه Part

ادامه Part 24
deep wound = زخم عمیق



از در رفتن بیرون

سانگ وو ویو :
#مگه جونگکوک عشق دیگه ای هم دارههه؟

! ن..نه قربان ی..یعنی نمی..دونم

سانگ وو دستشو مشت کرد و کوبوند تو دهن سوهو جوری که باعث شد خون از دهنش باشه بیرون

#الدنگ تو برا چی پول میگیری؟
اگه دختره واقعا راست گفته باشه که تموم نقشه هامون به فنا میرههه احمق
برو سریع تحقیق کن

! چشم

ذهن سانگ وو : تا معلوم بشه چه اتفاقی افتاده باید جوری رفتار کنم که انگار همینطور که ا/ت گفت جونگکوک یه عشق دیگه هم داره

تلفنشو از جیبش درآورد و شماره سوهو رو گرفت

!بله رئیس

#یه عکس فوتوشاپ که جونگکوک درحال بوسیدن یک دختری که چهرش معلوم نباشه تهیه کن

!چشم

تلفنشو قطع کرد و منتظر موند

۵ مین بعد :

خدمتکار : بفرمایید قربان اینم اون عکسی که می‌خواستید سوهو شی دادن تا بدم به شما

#خیلی خوب میتونی بری

سانگ وو با قیافه ی حق به جانب عکسو دستش گرفت و رفت داخل

+با شنیدن صدای در سرمو آوردم بالا ، باز خود عوضیش بود البته رییسش از خودش عوضی تر (منظور ا/ت از رییس سانگ وو ، جونگکوکه)

#برات یه سورپرایز آوردم بانو

عکسی رو آورد و جلوی چشمم گرفت

ا/ت ویو :
باورم نمیشه اینکه خود جونگوکه
درحال بوسیدن یه دختر ، حتی اگه یه درصد هم شَک داشتم به یقین تبدیل شد
و اشکام جاری شدن
لابد خودش این عکسو فرستاده تا بهم بفهونه بازیچش بودم
میدونستم نباید بهش اعتماد کنم
دیگه برای من مُرده


جونگکوک ویو :
_ جکسون ا/ت رو پیدا کردی؟

@هنوز نه قربان

_پس شما آشغالا چه غلطی میکنید؟
اگه تا ۱ هفته دیگه ا/ت صحیح و سالم تو عمارت نباشه همتون مُردید

ذهن جونگکوک : ا/ت کجایی؟ پس کجایی دختر ، دلم برات تنگ شده ، باید بیشتر مراقبت می‌بودم ، مطمئن باش زود پیدات میکنم و میارمت پیشه خودم ، بعدش دیگه نمیزارم بری و یه زندگیه خوب می‌سازیم

ولی از کجا معلوم؟
آیا نظر ا/ت عوض میشه؟
یعنی اگه جونگکوک ا/ت رو پیدا کرد ا/ت همچنان به زندگی کنار جونگکوک ادامه میده یا تصمیم میگیره مسیر زندگیش و عشقشو از جونگکوک جدا کنه؟
آیا سرنوشت اونارو بهم میرسونه یا ا/ت عاشق پسر دیگه ای میشه؟
دیدگاه ها (۴۱)

Part 25deep wound = زخم عمیقا/ت ویو :الان حدود یک ماهه که ای...

Part 26 deep wound = زخم عمیقجونگکوک : چیییییییییی؟قرار نبود...

Part 24deep wound = زخم عمیق۲ هفته بعد :از زبان ا/ت روزا برا...

Part 23deep wound = زخم عمیقتو همین فکر ها بودم که در باز شد...

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

پارت ۹۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط